
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۲۳
۱
به هویت چو اوست با اسما
آن هویت طلب کن از اشیا
۲
از هویت خبر اگر داری
به هویت خدا بُود با ما
۳
گرچه آب روان بود در جو
بخور آبی ولیکن از دریا
۴
دامن خود بگیر و خوش بنشین
تا به کی می روی تو جا ز جا
۵
با تو مقصود تو است هم خانه
در به در می روی کجا و چرا
۶
از خودی بگذر و خدا را جو
چند باشی مقید من و ما
۷
همچو سید از این و آن بگذر
تا بیابی مراد هر دو سرا
نظرات