
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۲۴۱
۱
در دل ما عشقش از جان خوشتر است
جان چه باشد عشق جانان خوشتر است
۲
عشق او گنجی و دل ویرانه ای
گنج او در کنج ویران خوشتر است
۳
خوش بود یک جام می شادی ما
بلکه می خوردن فراوان خوشتر است
۴
آب چشم ما بهر سو می رود
عین ما از بحر عمان خوشتر است
۵
راز دل با غیر پیدا کی کنم
سر او در سینه پنهان خوشتر است
۶
صُوت بلبل در گلستان خوش بود
مجلس ما از گلستان خوشتر است
۷
نعمت الله گر تو را باشد خوش است
ور نباشد مفلسی زان خوشتر است
تصاویر و صوت

نظرات
شیرازی
مصطفی