شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۲۵۰

۱

نور روی او به او دیدن خوش است

گرد او چون دیده گردیدن خوش است

۲

حال عشق از عقل می پرسی مپرس

ذوق عشق از عشق پرسیدن خوش است

۳

کار بی کاریست کار عاشقی

این چنین خوش کار ورزیدن خوش است

۴

گفتهٔ مستانهٔ ما خوش بود

رو تو خوش بشنو که بشنیدن خوش است

۵

بگذر از نقش خیال غیر او

روی دل از غیر پیچیدن خوش است

۶

نزد ما سرکه فروشی هیچ نیست

می به رند مست بخشیدن خوش است

۷

خوش بود آئینهٔ گیتی نما

نعمة الله را در آن دیدن خوشست

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۴۳۴
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات

user_image
طاهری
۱۴۰۳/۰۵/۱۷ - ۱۲:۱۳:۴۳
از عارف ترین های شاعر که بنده علاقه فراوانی به اشعارشون دارم، دو صد حیف که چنین گمنام مانده اند...