شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۲۵۶

۱

هر که آمد سوی ما با ما نشست

خوش خوشی با ما درین دریا نشست

۲

از سر هر دو جهان برخاست خوش

بر در یکتای بی همتا نشست

۳

عقل مسکین زیر دست عشق شد

عشق مستولی است بر بالا نشست

۴

هر که چون ما همنشینی را نیافت

کی تواند همچو ما تنها نشست

۵

هر که سر در پای خم می نهاد

جاودان افتاد و شد از پا نشست

۶

گردکی گردد به گرد دامنش

رند دریا دل که او با ما نشست

۷

نعمت الله مجلسی آراسته

در خرابات مغان آنجا نشست

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۲۲۷
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات