شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۲۶۲

۱

دل سرمست ما ز جان بگذشت

آن معانی ازین بیان بگذشت

۲

در خرابات عشق می گردید

لامکان یافت از مکان بگذشت

۳

دنیی و آخرت به هم بر زد

جان چه باشد که از جهان بگذشت

۴

از وجود و عدم سخن نکند

هرکه از نام و از نشان بگذشت

۵

میل جنت دگر نخواهد کرد

دل که بر کوی عاشقان بگذشت

۶

نور رویش به چشم ما بنمود

دیده از بحر بیکران بگذشت

۷

سید ما گذشت از عالم

بنده با حضرتش روان بگذشت

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۲۱۰
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات