
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۲۷۱
۱
عشق مست است و عقل مخمور است
عاقل از ذوق عاشقان دور است
۲
دل ما گنجخانهٔ عشق است
گنجخانه به کُنج معمور است
۳
نظری کن که نزد اهل نظر
هر که او ناظر است منظور است
۴
نور چشم است در نظر پیدا
دیده ای کو ندید بی نور است
۵
زاهد ار ذوق ما نمی داند
هیچ عیبش مکن که معذور است
۶
آفتاب ار به نور پیدا شد
سید ما به نور مستور است
۷
نعمت الله به رندی و مستی
در همه کاینات مشهور است
تصاویر و صوت

نظرات