شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۲۸

۱

روشن است از نور رویش دیدهٔ بینای ما

خلوت میخانهٔ عشق است دایم جای ما

۲

آفتابی در ازل خوش سایه ای برما فکند

تا ابد روشن بُود این روی مه سیمای ما

۳

ذوق ما داری بیا با ما در این دریا در آ

تا به عین ما نصیبی یابی از دریای ما

۴

در سر ما عشق زلفش دیگ سودا می پزد

بس سری در سر رود گر این بود سودای ما

۵

از لطیفی آن یکی با هر یکی یکتا شده

جان فدای لطف آن یکتای بی همتای ما

۶

بلبل مستیم و درگلشن نوائی می زنیم

رونقی دیگر گرفت این گلشن غوغای ما

۷

مجلس عشقست و رندان مست و سید در حضور

روضهٔ رضوان بود این جنت المأوای ما

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۷۹
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات