
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۲۸۳
۱
دردمندیم و دوا درد دل است
درد دل درمان دوای مشکل است
۲
خانهٔ دل خلوت خالی اوست
خوش دلارامی که ما را در دلست
۳
عاقل ار پندی به عاشق می دهد
وعظ او نزدیک ما بی حاصل است
۴
حق پرست و ترک باطل را بگو
هرچه غیر حق بود او باطل است
۵
حال ما از زاهد رعنا مپرس
زآنکه او از بحر ما در ساحل است
۶
آفتابی می نماید مه به ما
گرچه در ظاهر حجابی حایل است
۷
نعمت الله از منازل درگذشت
هشت منزل نزد او یک منزل است
تصاویر و صوت

نظرات