شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۲۹۳

۱

ای که گوئی که ماهتاب آنست

باطنش بین که آفتاب آنست

۲

می عشقش به ذوق می نوشیم

نزد رندان ما شراب آنست

۳

هر خیالی که نقش می بندی

در خیالی خیال خواب آنست

۴

ای که گوئی مرا حجاب نماند

آن غلط کرده ای حجاب آنست

۵

گر بپرسند آب حیوان چیست

بوسه ده بر لبش جواب آنست

۶

عقل اول که هست ام کتاب

بشنو خوش بخوان کتاب آنست

۷

نعمت الله خدا به ما بخشد

نعمت خوب بی حساب آنست

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۱۴۶
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات