شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۲۹۹

۱

هرکه چون ما حریف مستان است

در خرابات رند مستان است

۲

نور چشمست هرچه می بینم

دل و دلدار و جان و جانان است

۳

آفتابی است برقعی بسته

روشنش بین که ماه تابان است

۴

همه آئینهٔ جمال ویند

نظری کن که عین اعیان است

۵

گنج اسماست در همه عالم

گنج و گنجینهٔ فراوان است

۶

موج و دریا دو رسم و دو اسمند

نزد ما هر دو آب یکسان است

۷

قطره ای از محیط سید ماست

به مثل گرچه بحر عمان است

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۱۶۶
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات