شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۳۰۱

۱

نعمت الله حریف مستان است

عاشق روی می پرستان است

۲

در خرابات مست لایعقل

ساقی بزم باده نوشان است

۳

والهٔ زلف روی محبوب است

فارغ از جمع و از پریشان است

۴

نوبت زهد و زاهدی بگذشت

دولت عشق و دور رندان است

۵

نوش کن جام می که نوشت باد

گر هوایت به آب حیوان است

۶

در دلم درد و در سرم سودا

باده درجام و عشق در جان است

۷

هرکجا ساغری که می یابی

نعمت الله همدم آن است

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۳۷۴
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات