شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۳۰۲

۱

نعمت الله میر رندان است

طلبش کن که پیر رندان است

۲

بزم عشق است عاشقان سرمست

ساقی ما امیر مستان است

۳

دل ما گنجخانهٔ عشق است

جای آن گنج کنج ویران است

۴

سخن ما به ذوق دریابد

هرکه واقف ز ذوق یاران است

۵

همه عشق است غیر او خود نیست

جان فدایش کنم که جانان است

۶

عالم از آفتاب حضرت او

به مثل همچو ماه تابان است

۷

نور چشم است و در نظر پیداست

نظری کن ببین که این آن است

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۱۴۵
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات