
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۳۰۶
۱
میخانه سرای عاشقان است
خود خلوت خاص عاشقانست
۲
عالم بدن است و عشق جانان
جان است که در بدن روانست
۳
عشقست که عاشق است و معشوق
در مذهب عاشقان چنان است
۴
با صورت و معنئی که او راست
چه جای معانی و بیان است
۵
جام است و شراب و رند و ساقی
در مجلس ما همین همان است
۶
در دیدهٔ مست ما نظر کن
نوری که به چشم ما عیان است
۷
این گوهر نظم نعمت الله
از بحر محیط بیکران است
تصاویر و صوت

نظرات