
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۳۰۷
۱
رندی که حریف عاشقان است
در مذهب عشق عاشق آن است
۲
عشقست که عاشقست و معشوق
در جام جهان نما عیان است
۳
دیوانهٔ عشق عاشق ماست
وارسته ز نام و از نشان است
۴
آسوده ز جسم و جان و صورت
فارغ ز معانی و بیان است
۵
آب است و حباب چون می و جام
این جام می محققان است
۶
نوری است به چشم ما نموده
در دیدهٔ ما ببین که آن است
۷
در مجلس عشق نعمة الله
سر حلقهٔ جمله عاشقان است
تصاویر و صوت

نظرات