
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۳۱۰
۱
عالم بدنست و عشق جانست
جانست که در بدن روانست
۲
عشقست که عاشقست و معشوق
عشقست که عین این و آنست
۳
عشقست که نور دیدهٔ ماست
چون نور به چشم ما عیانست
۴
بنشسته به تخت دل چو شاهی
عشقست که پادشه نشانست
۵
عشقست که زنده دل از آنیم
عشقست که جان جاودانست
۶
عاشق چو غلام و عشق سلطان
عشقست که شاه عاشقانست
۷
عشقست که عقل بندهٔ اوست
عشقست که سید زمانست
تصاویر و صوت

نظرات