شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۳۱۲

۱

کشتهٔ عشق تو دل زندهٔ جاویدان است

این چنین کشته کسی زندهٔ جاویدان است

۲

سخن از گنج و طلسم ار بکنم عیب مکن

عشق گنجیست که در کنج دل ویران است

۳

جان فدا کردم و جانان نظری کرد به من

هرچه دارم همه از بندگی جانان است

۴

در سراپردهٔ دل خلوت دلدار من است

خوش مقامی که در او تکیه گه سلطان است

۵

در خرابات قدم نه دَمکی خوش بنشین

که در این آب و هوا پرورش رندان است

۶

چون همه آینهٔ حضرت او می نگری

در هر آئینه که بینم به حقیقت آن است

۷

گوش کن گفتهٔ سید بشنو از سر ذوق

که سخنهای خوشش از نفس مستان است

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۱۴۰
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات