
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۳۲۷
۱
درد دل دارم و دوا این است
عشق می بازم و هوا این است
۲
در خرابات باده می نوشم
عمل خوب بی ریا این است
۳
خوش بلائیست عشق بالایش
راحت جان مبتلا این است
۴
از غم دی و غصهٔ فردا
بگذر امروز و حالیا این است
۵
جام دردی درد دل می نوش
که تو را بهترین دوا این است
۶
رند مستیم و جام می بر دست
قصهٔ ما و حال ما این است
۷
مجلس ذوق نعمت الله است
جنت ار بایدت بیا این است
تصاویر و صوت

نظرات