شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۳۲۹

۱

کفر زلفش که رونق دین است

مهتر هند و سرور چین است

۲

دل ما می برد به عیاری

کار طرار دائما این است

۳

نور چشمست و در نظر دارم

چه کنم دیده ام خدا بین است

۴

هر خیالی که نقش می بندم

به خیال نگار تعیین است

۵

کهنه است این شراب اما جام

باز در بزم ما نوآئین است

۶

عشق می باز و جام می ، می نوش

قول پیران شنو که تلقین است

۷

من دعاگوی نعمت اللهم

عالمی را زبان به آمین است

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۲۰۵

نظرات