
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۳۴۰
۱
چشم ما روشن به نور روی اوست
جان ما دایم به جست و جوی اوست
۲
بلبل سرمست در گلزار عشق
هرچه می گوید بگفت و گوی اوست
۳
جنت جاوید اگر خواهی بیا
پیش ما بنشین که جنت کوی اوست
۴
یک سر مویش به جانی کی دهم
هر دو عالم قیمت یک موی اوست
۵
آفتاب است او و خوبان همچو ماه
روشنی روی ماه از روی اوست
۶
گفتهٔ مستانهٔ ما گوش کن
نیک بشنو گفتهٔ نیکوی اوست
۷
خال هندویش دل ما صید کرد
سید ما بندهٔ هندوی اوست
تصاویر و صوت

نظرات