شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۳۴۹

۱

هر چه بینی مظهر اسمای اوست

دوست دارم هر که دارد دوست دوست

۲

چشم عالم روشن است از نور او

لاجرم عالم به چشم ما نکوست

۳

آینه گر صد ببینم ور هزار

در همه آئینه ها چشمم بر اوست

۴

خیز با ما خوش درین دریا نشین

خویش را می شو که وقت شست و شوست

۵

لب نهاده بر لب جامم مدام

با چنین همدم چه جای گفتگوست

۶

چشم احول گر دو بیند تو مبین

رشتهٔ یک تو به چشم او دو توست

۷

نعمت الله روشنست چون آینه

با جناب سید خود روبروست

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۱۸۹

نظرات