شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۳۷۵

۱

در دل هر که عشق جانان نیست

مرده دانش که در تنش جان نیست

۲

عاشق زلف و روی معشوقم

التفاتم به کفر و ایمان نیست

۳

در خرابات چون من سرمست

هیچ رندی میان رندان نیست

۴

ای که درمان درد می جوئی

خوشتر از درد درد درمان نیست

۵

حالتی دیگر است مستان را

تو ندانی اگر تو را آن نیست

۶

نور چشم است و در نظر پیداست

روشنش را ببین که پنهان نیست

۷

هر که کفران نعمت الله کرد

در همه مذهبی مسلمان نیست

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۱۳۲

نظرات