
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۳۷۸
۱
موحد در این ره به تقلید نیست
مجرد که باشد که تجرید نیست
۲
تو صاحب وجودی وجود ای عزیز
مقلد به اطلاق و تقبید نیست
۳
چنان غرقه شد قطره در بحر ما
که از ما یکی قطره وا دید نیست
۴
مجدد نماید تو را در ظهور
ولی در بطون نام تجدید نیست
۵
مرا عید و نوروز باشد به عشق
چه غم دارم ار عقل را عشق نیست
۶
نه قرب و نه بعد و نه وصل و نه فصل
نشانی ز تقریب و تبعید نیست
۷
موحد هم او و موحد هم او
جز او سید ملک توحید نیست
نظرات