
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۳۸
۱
هرچه می گویند می گوئیم ما
آنچه می جویند می جوئیم ما
۲
ما به بوی زلف سنبل بوی او
مو به مو زلف بتان بوئیم ما
۳
جام می آب حیاتی خوش بود
خرقهٔ خود را به آن شوئیم ما
۴
ما و او با هم یگانه گشته ایم
بی دوئیم و ما و تو اوئیم ما
۵
عین دریائیم و دریا عین ما
عین ما از عین ما جوئیم ما
۶
نیست ما را ابتدا و انتها
تا ابد خود را به خود پوئیم ما
۷
سیدم آئینهٔ گیتی نماست
ما چنین آئینه ، یک روئیم ما
نظرات