
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۳۸۰
۱
آن وتر که غیر او احد نیست
اصل عدد است و از عدد نیست
۲
گر دیدهٔ احولی دو بیند
چشمش بنگر که بی رمد نیست
۳
هر هست که نیستی پذیرد
هستیت نهادن از خرد نیست
۴
چون مظهر حضرت الهند
نیکند تمام و هیچ بد نیست
۵
خود نیست به نزد نعمت الله
چیزی که وجود او به خود نیست
نظرات