شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۳۸۱

۱

دل ندارد هر که او را درد نیست

وانکه خود دردی ندارد مرد نیست

۲

نزد بی دردان مگو زینهار درد

دشمنست آن دوست کو همدرد نیست

۳

با لب و رخسار و چشم مست یار

حاجت نقل و شراب و درد نیست

۴

در هوای آفتاب روی او

در به در گشتیم از وی گرد نیست

۵

درد بی درمان ما را از یقین

غیر سید دیگری در خورد نیست

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۱۰۹

نظرات