
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۳۸۵
۱
عشق بازیست عشقبازی نیست
عشقبازی به عشوه سازی نیست
۲
عشق دارد حقیقتی دیگر
حالت عاشقان مجازی نیست
۳
ساز ما ناله ایست دل سوزی
به از این ساز اگر نوازی نیست
۴
کشتهٔ عشقم و در این دوران
چون من و او شهید و غازی نیست
۵
حال مستی ما ز رندان پرس
محرم راز ما حجازی نیست
۶
خرقه ای کان به می نمی شویند
در بر عاشقان نازی نیست
۷
نعمت الله رند سرمست است
عشق بازی او به بازی نیست
تصاویر و صوت

نظرات