
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۳۸۸
۱
خوشتر از ساغر می همدم نیست
بهتر از عشق بتان محرم نیست
۲
نوش کن جام می ای عمر عزیز
که حیاتی به از این یکدم نیست
۳
می خورم جام غم انجام به ذوق
شادمانم ز جهانم غم نیست
۴
عشق می بازم و می می نوشم
دارم این هر دو و هیچم کم نیست
۵
می مستی که مرا در جام است
در خم خسرو و جام جم نیست
۶
جام جم در نظرم هست مدام
زان سبب دیده دمی بی نم نیست
۷
رند سرمست خوشی چون سید
جستم و در همهٔ عالم نیست
تصاویر و صوت

نظرات