شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۳۹

۱

می زخم عشق می نوشیم ما

خلعتی از عشق می پوشیم ما

۲

در طریق عاشقی چون عاشقان

مدتی شد تا که می کوشیم ما

۳

عشق می گوید سخن از من شنو

ما از او گوئیم و خاموشیم ما

۴

عاشقانه همچو خم میفروش

باز سرمستیم و در جوشیم ما

۵

جرعهٔ می ما به صد جان می خریم

نیک ارزانست نفروشیم ما

۶

پا و سر چشمیم تا بینیم او

چون سخن گوید همه گوشیم ما

۷

ما به عشقش عاقل و دیوانه ایم

تا نه پنداری که بی هوشیم ما

۸

همچو بلبل در هوای روی گل

روز و شب مستانه بخروشیم ما

۹

نعمت اللیهم و با سید حریف

باده می نوشیم و مدهوشیم ما

تصاویر و صوت

سید جابر موسوی صالحی :

نظرات