شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۳۹۳

۱

لطف آن سلطان ما را انتهائی هست نیست

در دو عالم غیر این یک پادشاهی هست نیست

۲

چیست عالم سایه بان آفتاب حسن او

این چنین شاه لطیفی هیچ جائی هست نیست

۳

بینوایان یافتند از جود آن سلطان نوا

در همه لشگر گه او بینوائی هست نیست

۴

دردمندانیم و می نوشیم دُرد درد دل

غیر این شربت دگر ما را دوائی هست نیست

۵

بر در میخانه با رندان مجاور گشته ایم

درجهان خوشتر از این دولت سرائی هست نیست

۶

کشتهٔ او را حیات جاودانی نیست هست

عاشقان را غیر ازین دیگر بقائی هست نیست

۷

نعمت الله می نماید نور چشم ما به ما

مثل او آئینهٔ گیتی نمائی هست نیست

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۱۰۱

نظرات