شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۴۰۷

۱

ما را چو ز عشق راحتی هست

از هر دو جهان فراغتی هست

۲

از عشق هزار شکر داریم

از عقل ولی شکایتی هست

۳

چه قدر عمل چه جای علم است

ما را ز خدا عنایتی هست

۴

از عقل به جز حکایتی نیست

آری که ورا حکایتی نیست

۵

این بحر محیط بیکران است

تا ظن نبری که غایتی هست

۶

جانان بستان و جان رها کن

زیرا که در آن حکایتی هست

۷

بشنو سخنی ز نعمت الله

گر ذوق ورا روایتی هست

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۱۷۷

نظرات