شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۴۱۶

۱

بی سبب وصل یار نتوان یافت

به خیالی نگار نتوان یافت

۲

از میان تا کناره نکنی

آن میان در کنار نتوان یافت

۳

بی زمستان سرد و آتش و دود

لذتی از بهار نتوان یافت

۴

می خمخانه در سرای حدوث

جرعهٔ بی خمار نتوان یافت

۵

تا نگردی مقرب سلطان

بر در شاه بار نتوان یافت

۶

همچو سید حریف سرمستی

اندر این روزگار نتوان یافت

تصاویر و صوت

نظرات