شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۴۲۸

۱

گرد و خاک ما روان بر باد رفت

بنده زین گرد و غبار آزاد رفت

۲

جان ما هرگز غم دنیا نخورد

لاجرم او از جهان دلشاد رفت

۳

عاشق سرمست آمد سوی ما

عاقل مخمور بی بنیاد رفت

۴

یوسف مصری خوشی با مصر شد

یار بغدادی سوی بغداد رفت

۵

یاد می کردم بهشت جاودان

روی او دیدم بهشت از یاد رفت

۶

داد بخشد هر چه او بخشد به ما

تا نپنداری به ما بیداد رفت

۷

گر دمی بی سید خود بوده ام

حسرتی داریم کان بر باد رفت

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۱۰۲

نظرات