
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۴۴۳
۱
آفتاب رخش جهان بگرفت
مهر رویش جهان جان بگرفت
۲
موج زد بحر عشق و از موجش
آب حیوان جهان روان بگرفت
۳
صورت عشق آشکارا شد
روی معنی از آن نشان بگرفت
۴
آینه چون خیال او بنمود
به خیالش خیال از آن بگرفت
۵
آتش شمع عشق رخسارش
جان پروانهٔ جهان بگرفت
۶
دل ز جان سر به پای عشق افکند
دامن شاه مهربان بگرفت
۷
عین عشق است جان سید از آن
عین او عالم عیان بگرفت
تصاویر و صوت

نظرات