شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۴۵۲

۱

رفتی به سلامت به سلامت به سلامت

امید که آئی و من آیم به سلامت

۲

سر در قدمت بازم و جان را بسپارم

دست من و دامان تو تا روز قیامت

۳

از روی کرم یاد کن این بندهٔ خود را

ای جان به فدای تو و آن نامه و نامت

۴

دل زنده شود چون برسد از تو پیامی

یابیم حیات ابدی ما ز پیامت

۵

هرچند ملامت که کند عقل ز عشقت

عاشق نرود از سر کویت به ملامت

۶

آمد دل و در دام سر زلف تو افتاد

مرغیست مبارک که فتادست به دامت

۷

جانا نظری کن که منم بندهٔ سید

تو شاه جهانی و جهان باد به کامت

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۱۰۴

نظرات