شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۴۶۱

۱

عشق آمد و عقل کرد غارت

ای دل تو به جان بر این بشارت

۲

ترک عجمیست عشق دانی

ور ترک غریب نیست غارت

۳

گفتم به عبارتی در آرم

وصف رخ او به استعارت

۴

چون آتش عشق او برافروخت

هم عقل بسوخت هم عبارت

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سوفیا
۱۳۹۹/۰۴/۲۹ - ۰۴:۰۹:۴۷
این شعر ظاهراً از نگارنده‌ی مرصادالعباد است. در باب دوم، فصل سوم، یعنی «عقل و عشق» این شعر درج شده است و به گمان دکتر محمد امین ریاحی، شعر از نگارنده‌ی مرصادالعباد، یعنی نجم رازی است.