
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۴۶۶
۱
آب چشم ما به هر سو رو نهاد
روی خود بر روی ما نیکو نهاد
۲
جان به عاشق می دهد معشوق ما
این چنین رسم نکویی او نهاد
۳
پیر ما بزم خوش مستانه ای
گر نظر داری ببین تا چون نهاد
۴
عشق سرمست است و میگوید سخن
گفتگوی عقل را یک سو نهاد
۵
جان ما آئینه گیتی نما است
ساده دل با دوست رو بر رو نهاد
۶
خوش بهشت جاودان دارد چو ما
هر که با خاک درش پهلو نهاد
۷
نعمتالله را به عالم عرضه کرد
در دل عشاق جست و جو نهاد
تصاویر و صوت

نظرات