
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۴۷۰
۱
بیا ای یار و بر اغیار میخند
بنوش این جام و با خمار میخند
۲
یکی ایمان گزید و دیگری کفر
تو مؤمن باش و با کفار میخند
۳
یکی با تو نعم گوید یکی لا
تو با اقرار و با انکار میخند
۴
چو دنیا نیست مأوای حکومت
دلا بر ریش دنیادار میخند
۵
زبان بربند و خامش باش در عشق
مشو بی زار و بر آزاد میخند
۶
بیا چون نعمتالله ناظر حق
ببین دیدار و بر دیدار میخند
نظرات