
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۴۷۲
۱
دیدهٔ ما چو روی او بیند
بد نبیند همه نکو بیند
۲
چشم ما آب در نظر دارد
غرق بحر است سو به سو بیند
۳
عاشقانه در آینه نگرد
خود و معشوق روبرو بیند
۴
دیگری می خورد نبیند جام
بنده مینوشد و سبو بیند
۵
لیس فی الدار غیره دیّار
احول است آن یکی به دو بیند
۶
دیده روشن به نور اوست مدام
نور رویش به نور او بیند
۷
رشته یکتو است ای برادر من
نعمتالله کجا دو تو بیند
تصاویر و صوت

نظرات