
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۴۷۵
۱
در رحمت خدا به ما بگشود
این چنین در خدا به ما بگشود
۲
در گنجینهٔ حدوث و قدم
به گدایان بینوا بگشود
۳
نقد گنجینه را به ما بنمود
چشم ما را به عین ما بگشود
۴
در به بیگانگان اگر در بست
همه درها به آشنا بگشود
۵
گر در صومعه ببست چه شد
در میخانه حالیا بگشود
۶
برقع کاینات را برداشت
این معمای ما به ما بگشود
۷
مشکلاتی که بود حلوا کرد
چشم ما را به آن لقا بگشود
۸
جان ما بود بستهٔ عالم
کرمی کرد و بنده را بگشود
۹
این عنایت نگر که سید ما
در به این بندهٔ گدا بگشود
تصاویر و صوت

نظرات