
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۴۷۹
۱
آبروی ما ز چشم ما بود
این چنین سرچشمه ای اینجا بود
۲
می رود آبی روان بر روی ما
سو به سو در عین ما دریا بود
۳
عالمی آئینه دار حضرتند
در همه آئینه او پیدا بود
۴
روی او بیند به نور روی او
هر که او را دیدهٔ بینا بود
۵
موج دریائیم و دریا عین ما
ما به ما بیند کسی کَز ما بود
۶
اسم اعظم چون صفات ذات اوست
جمله اشیا جامع اسما بود
۷
هیچ شی بی نعمت الله هست نیست
نعمت الله با همه اشیا بود
تصاویر و صوت

نظرات