شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۴۸۱

۱

هر که چون ما غرقهٔ دریا بود

واقف اسرار ذوق ما بود

۲

در دو عالم هر که آن یک را شناخت

عارف یکتای بی همتا بود

۳

مجلس عشقست و ما مست و خراب

صحبت رندان ما اینجا بود

۴

دل به میخانه کشد عیبش مکن

میل دل دایم سوی مأوا بود

۵

مبتلائیم و بلا را طالبیم

چون بلای خوش از آن بالا بود

۶

چشم ما روشن به نور روی او است

این چنین چشم خوشی بینا بود

۷

نعمت الله رند و سرمستی خوش است

گرچه با تنها بود تنها بود

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۲۰۶

نظرات