
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۴۸۳
۱
روح اعظم ذرهٔ بیضا بود
صورت و معنای جد ما بود
۲
بنده خوانندش ولیکن سید است
موج گویندش ولی دریا بود
۳
نکته ای از موج دریا گفته ایم
این کسی داند که او از ما بود
۴
قول ما از عالم سفلی مجو
این سخن از عالم بالا بود
۵
سر ببازد بر سر کویش به عیش
در سر هر کس که این سودا بود
۶
نور چشمی در نظر پیدا شده
کی ببیند هر که نابینا بود
۷
در گلستان شهادت روز و شب
سید ما بلبل گویا بود
نظرات