شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۴۹۱

۱

خوش بود دردی که درمان او بود

خرم آن جانی که جانان او بود

۲

کفر زلفش رونق ایمان ماست

کفر کی باشد که ایمان او بود

۳

گرد عالم روز و شب گردیده ام

دیده ام پیدا و پنهان او بود

۴

بی نشانی آیتی در شأن اوست

شأن او نام و نشان او بود

۵

موج دریائیم و دریا عین ماست

هر چه ما داریم آن او بود

۶

عین او در عین ما چون شد عیان

در همه عالم عیان او بود

۷

عارفانه گفتهٔ سید بخوان

کاین معانی از بیان او بود

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۳۸۰

نظرات