
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۴۹۵
۱
چشم ما روشن به نور او بود
هرچه می بینم از آن نیکو بود
۲
آینه یک رو نماید در نظر
هرکه او با آینه یک رو بود
۳
غیر او چون نیست در دار وجود
چشم ما بر روی غیری چو بود
۴
رشتهٔ یک تو چرا بینی دو بود
نیک بنگر رشته خود یک تو بود
۵
عالمی از جود او دارد وجود
ما کجا باشیم اگر نه او بود
۶
عاشق مستیم در کوی مغان
عقل کل در بزم ما آنجو بود
۷
سید ما در همه عالم یکی است
بلکه خود مجموع عالم او بود
تصاویر و صوت

نظرات