
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۵۱۶
۱
ترک چشم مست او دلها بغارت می برد
ملک دل بگرفت و جان ما به غارت می برد
۲
خانمان ما به غارت برد و یک موئی نماند
هرچه با ما دید سر تا پا به غارت می برد
۳
دور شو ای عقل از اینجا رخت خود را هم ببر
زانکه رخت هر که دید اینجا به غارت می برد
۴
کیش او چون غارتست ترکش نگوید ترک مست
جان کند قربان و قربان را به غارت می برد
۵
هرچه دید از نقد و جنس و زیر و بالا پاک کرد
این بلا هم زیر و هم بالا به غارت می برد
۶
جان ما بادش فدا کو جان و هم جانان ماست
هر چه خواهد گو ببر هل تا به غارت می برد
۷
سید ما صد بخارا را به غارت برده است
بوعلی چبود که او سینا به غارت می برد
تصاویر و صوت

نظرات