
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۵۲۲
۱
مظهری باید که تا مظهر به او ظاهر شود
مظهر ار نیکو بود مظهر نکو ظاهر شود
۲
در دو آئینه یکی گر رو نماید بی شکی
در حقیقت یک بود اما دور رو ظاهر شود
۳
زلف او را برفشان از نور روی او ببین
تار مو ز کفر و ایمان مو به مو ظاهر شود
۴
خوش درین دریا درآ و یک زمان با ما نشین
تا به تو آب حیاتی سو به سو ظاهر شود
۵
یک سر مو گر حجابی هست بردارش ز پیش
چون حجاب تو نماند او به تو ظاهر شود
۶
اظهر است از نور دیده در نظر ظاهر نگر
این چنین ظاهر نکوئی تا که چو ظاهر شود
۷
نعمت الله چون ز خود فانی شده باقی به اوست
هر که او فانی شود از خود به او ظاهر شود
نظرات