
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۵۲۶
۱
غرق دریاییم و ما را موج دریا میکشد
آبرو میبخشد و ما را به مأوا میکشد
۲
عشق هرجایی است ما هم در پی او میرویم
او به هرجا میرود ما را به هرجا میکشد
۳
در ازل بالانشین بودیم گویا تا ابد
جذبهٔ او میکشد ما را به بالا میکشد
۴
ساغر گیتینما پر می به رندان میدهد
خاطر مستانهٔ رندان ما را میکشد
۵
با سر زلفش در افتادیم و سودایی شدیم
دل به دست زلف او دادیم و دریا میکشد
۶
خاک پایش توتیای دیدهٔ بینای ماست
از برای روشنی در چشم بینا میکشد
۷
در کش خود میکشد ما را به صد تعظیم و ناز
این کشاکش خوش بود چون سید ما میکشد
تصاویر و صوت

نظرات
شمس الدین غازی