
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۵۳۰
۱
هر دم بر آب چشم ما نقش خیالی می کشد
هر لحظه از حالی دگر ما را به حالی می کشد
۲
سلطان عشقش هر زمان ما را مثالی می دهد
و آن بی مثال از خود به روی ما مثالی می کشد
۳
گر دل به دلبر می کشد او می کشد دل را به خود
کوشش چه کار آید مرا صاحب کمالی می کشد
۴
و آن رند مست از جام او آب زلالی می کشد
ساقی همیشه از کرم جامی به رندی می دهد
۵
تاتو نپنداری مرا میلم به مالی می کشد
من نعمت الله یافتم نعمت به عالم می دهم
تصاویر و صوت

نظرات