
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۵۳۵
۱
هر کسی نقشی بر آبی می کشند
یا خیالی سوی آبی می کشند
۲
گرچه می بندند نقشی درخیال
پیش مه رویم نقابی می کشند
۳
می کشندم در خرابات مغان
گوئیا مست و خرابی می کشند
۴
عاشقیم و عاشقان را بی حساب
می کشند و در حسابی می کشند
۵
ما در میخانه را بگشوده ایم
باده نوشان خوش شرابی می کشند
۶
سایه بان نعمت الله در نظر
بر مثال آفتابی می کشند
نظرات