
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۵۴
۱
بحر در جوش است و رو دارد به ما
گوهر دریا همی بارد به ما
۲
گنج اسما حضرت سلطان عشق
یک به یک مجموع بشمارد به ما
۳
ما امینیم و امانت آن اوست
هر چه او بسپرد بسپارد به ما
۴
کشت ما از خشکسالی ایمنست
رحمتش پیوسته می بارد به ما
۵
باز یارم میل یاری می کند
تخم نیکی نیک می کارد به ما
۶
دارم امیدی که لطفش از کرم
مائی ما هیچ نگذارد به ما
۷
خاطر موری ز ما آزرده نیست
سید ما کی بیازارد به ما
نظرات